ادبیات محمودی
محمودی یه چند وقتیه که زده تو فاز ادبی حرف زدن! مثلا بهش میگم اینو بخور، می گه: نمی خورَوَم یا از در اومده تو دیده ترتیب اسباب بازیاش بهم ریخته میگه: از در وارد شدم دیدم خرابه یا اینکه وایمیسته سر راه آدم دستاشو باز می کنه می گه: بسته می باشد یا مثلا می ره خونه عزیزش، می ره تو تراس، بعد می گه: عزیزجون بیا اینجا ببین چقدر لذت بخشه! دیگه بعضی وقتا خیلی جوگیر می شه، مثلا بهش می گم این کارو بکن، نمیگه نمیشه یا نمی شود، می گه: نمی شوَدَد ...
نویسنده :
مامانِ خمبل و فنقول و فسقل
11:21